دختر شیرینی فروش
تازه ی روز بود که تو خیابونمون ی شیرینی فروشی بزرگ باز شده بود و من تقریبن جزو اولین مشتریاش بودم.. تقریبن ی چهار ماهی گذشته بود که یه دختر خانمی به عنوان فروشنده مشغول به کار شده بود.. وقتی شیرینی رو انتخاب کردم و بهش گفتم چی می خوام انگار که اولین روز کاریش بود هول شد.. گفت ببخشید من دست پاچه شدم میشه شما کمی صبر کنین و عجله نداشته باشین.. با لبخند گفتم چرا نمیشه.. اصلن عجله نکنین.. اصلن می خوایین من برم ی طرف دیگه فروشگاه شما راحت باشین؟ گفت نه.. شما همینجا بمونین و اگر میشه صحبت کنین من راحت ترم.. از شروع به کارش پرسیدم و از اینکه شیرینی هاشون و تنوعش خیلی خوبه حرف زدم و خلاصه بعد از ی مدتی آماده شد و جعبه رو گرفتم و اونم تشکر کرد و رفتم..
همیشه از همونجا شیرینی میخریدم و تا وارد میشدم اگر مشتری داشت و همکار دیگه ای میخواست بهم شیرینی بده فوری می گفت کار ایشون رو من انجام میدم و میومد و سفارش منو انجام میداد.. اگر مشکلی تو تازگی شیرینی ها یا هر چیز دیگه ای بود میومدم بهش می گفتم که این مشکلو داشت و اونم تشکر می کرد که بهشون گفتم...
تا اینکه چند وقت پیش که رفتم شیرینی بخرم بهم گفت تو این چند روزه منتظرتون بودم که ببینمتون.. همش خدا خدا می کردم که ببینمتون.. گفت بخاطر مشکلات مسیرم دارم از اینجا میرم.. فقط خواستم ازتون خدافظی کنم.. گفتم چرا؟ مگه مسیرتون عوض شده یا دور شده؟ گفت بله.. خونه رو عوض کردیم و رفت و آمد برام خیلی مشکل شده.. بخاطر همین دارم از اینجا میرم.. خرید و انجام دادم و باهاش خدافظی کردم..
دو سه روز پیش رفتم همونجا شیرینی بخرم.. تا رفتم تو دیدم یکی از همکاراش فوری اومد جلو و گفت بفرمایین.. خانم ارژنگ سفارشتونو به ما کرده که هر وقت اومدین هواتونو داشته باشیم.. ( هر وقت شیرینی می خردیدم چند تا از شیرینی های جدیدشو میذاشت تو این ظرفای یک بار مصرف و می گفت اینا کارای جدیدمونه.. تست کنین نظرتونو بهم بگین).. گفتم یعنی شیرینی هاتونو تست کنم؟ خندید و گفت ماموریم هواتونو داشته باشیم.. ی کیک سفارش دادم.. در حین انجام سفارش گفت می دونین چرا خانم ارژنگ رفتارش با شما فرق داشت؟ انقد سفارشتونو کرده و هواتونو داره؟
گفتم خب ایشون لطف دارن.. ولی نمی دونم.. گفت شما اولین مشتریش بودین.. قبل از شما هم یکی اومد ازش خرید کنه.. گفت من تازه کارم شاید کمی طول بکشه اون طرف بهش گفت من کار دارم.. اول کارو یاد بگیر بعد شروع کن.. خلاصه چون عجله داشت یکی دیگه از همکارا کارشو انجام داد.. شما که اومدین خیلی استرس داشت.. وقتی به شما گفت و شما با لبخند گفتین اشکال نداره و باهاش صحبت کردین که استرسش از بین بره.. همین باعث شد که شما مشتری ویژه ش بشین.. موقعی م که می خواست بره به هممون سفارش کرد که هوای شما رو داشته باشیم..
- ۹۴/۰۸/۱۹
- ۱۰۹۸ نمایش