گل مرداب

شخصی

گل مرداب

شخصی

مبصر آب خوری

چهارشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۳۶ ق.ظ

یادمه کلاس چهارم ابتدایی که بودم مبصر آبخوری بودم.. اون موقع ها مبصرا برا خودشون ارج و قربی داشتن و بچه ها ازشون حساب می بردن.. بهم گفته بودن که حواست باشه بچه ها سر آب خوردن دعوا و بزن بزن نکنن.. آخه هم تعداد شیرا کم بود و هم اینکه چون وقت زنگ تفریح کم بود و تعداد بچه ها زیاد همیشه دعوا بود سر آب خوردن.. همدیگرو هل میدادن.. نمی ذاشتن طرف بیشتر از چند ثانیه سرش زیر شیر باشه و خلاصه داستانی بود.

منم از اونجایی که خیلی دوست داشتم نظم و انضباط رو حاکم کنم مثل شمر وایمیسادم دم آب خوری و خودم دست بکار میشدم.. به همه اولش می گفتم زود میخوری میری کنار که نفر بعدی هم بتونه بخوره.. بعضیا گوش می کردن و بعضیا نه.. اینم بگم که نمیزاشتم کسی با دهن از شیر آب بخوره.. پسرا هم که لیوان نمی آوردن.. برای همین دستشونو می گرفتن زیر شیرو آب می خوردن و باید اینکارو سریع انجام می دادن.. همیشه تو ذهنم بود اونایی که گوش نمی کردن و مدت زیادی دم شیر وایمیسادن و نمیزاشتن بقیه آب بخورن رو ی کاری کنم که حواسشون جمع بشه و دیگه تکرار نکنن.. برای همین هر کس آب خوردنو طول میداد با لگد محکم میزدم در کونش.. البته اول نگاه می کردم که شیر آب تو دهنش نباشه بعد میزدم.. انقد این لگد زدنه حال میداد که نگو.. بچه هام از ترس اینکه وسط آب خوردن لگد نخورن دو تا قلوپ می خوردن و میرفتن کنار که نفر بعدی بخوره.. زنگ کلاس هم که می خورد دیگه محال ممکن بود بزارم کسی آب بخوره.. لگد بود که پرتاب می کردم.. اونام چون مبصر بودم می ترسیدن عکس العمل نشون بدن.. اسمشون و می نوشتم و شلنگ کف دستشون می خورد.. البته خودمم شلنگ خیلی خوردما..

خلاصه بعد از مدتی محل آب خوری رو نظم افتاد.. اونم نه بخاطر اینکه بچه ها رعایت کنن و فرهنگشون بالا بره.. از ترس اینکه هر لحظه تاخیر ممکن بود یه لگد نثار کونشون کنه.. و اینکه هر کی خارج از صف می خواست بره آب بخوره نمی ذاشتم.. می کشیدمش بیرون و دیگه نمیذاشتم آب بخوره..

از همون موقع متوجه بودم که برای نظم دادن به کارها باید زور گفت.. با آزاد گذاشتن و کاری به کارشون نداشتن همه چی به هم می ریخت.. البته الان ادعای دموکراسی دارم ولی میدونم که دموکراسی رو با زور باید در جامعه نهادینه کرد.. مردم به خودشون واگذار بشن همدیگرو می خورن.. و متاسفانه سیاست حاکم هم همین روال فعلی رو بیشتر می پسنده.

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۹۴/۰۹/۰۴
  • ۹۱۱ نمایش

نظرات (۱۲)

دموکراسی بازور!!   :-))))
پاسخ:
به غیر از این تو ایران جواب نمیده.. کاری که امیر کبیر و رضا شاه انجام دادن..
»ن هم با شما موافقم تو کشوری که مردم هنوز با دمدکراسی آشنا نیستن باید به زور بهشون دموکراسی رو آموزش داد چاره ای نیست 
پاسخ:
واقعن همینجوره.. تو کشور ما فقط اینجوری میشه کار کرد.. شاید خیلی هام باشن که مخالف باشن ولی ساختار و تجربه کشور ما ثابت کرده که تنها از این راه میشه فرهنگی رو تثبیت کرد.. ی نمونه اش نشستن دو نفر رو صندلی جلو تاکسی ها بود.. که وقتی بحث جریمه و زور اومد وسط صندلی جلو تک سرنشین شد..
سلام دادا ..من که نتونستم ادت کنم تو وبم ..هر وقت سر میزنی ادرست رو هم بگذار ..اره خوب تو مملکت ما ملت از بچگی یاد میگیرن که تو سرشون بزنن تا کاری را درست و منظم انجام بدن ...البته خیلی جای سواله برام همین گوساله ها وقتی میرن اونور اب ..منظم میشن ...البته گهگاهی زیر ابی میرن اما خیلی بهتر از تو مملکت خودمون هستن ....................راستی چرا ؟؟؟؟
پاسخ:
سلام آبجی... چشم آدرس میزارم..
خب خودت گفتی.. گوساله :))))))
از شوخی گذشته علتش جو و فرهنگ غالب اونجاست.. اونا تحت تاثیر فرهنگ غالب هستن.. فرهنگ خودشون اونجا پذیرفته نیست و باعث طردشون میشه.. برای همین فقط هم رنگ جماعت میشن.. نه اینکه فرهنگشون یدفعه بره بالا.. برای همینه که وقتی بر می گردن همون آش و همون کاسه س..
بعضی کلمات رو نپسندیدم..شاید از شخصیت شما نتظار نداشتم
اما خب داستانتون مث همیشه دوس داشتم
متاسفانه حقیقتیست تلخ
خیلی ها سعی کردن نرم بخورد کنن نتونستن
کر کنم حالا حالاها باید دموکراسی گفت به زور
پاسخ:
راستش پیمان جان من اصلن سعی نمی کنم که نوشته هام رو جوری بنویسم که جدای از واقعیتم باشه.. میدونم بعضی از کلمات شاید خوشایند گروهی از دوستان فرهیخته نباشه ولی سعی نمیکنم خودمو با ماسک خوب بودن و فرهیخته بودن پنهان کنم...
مرسی..
متاسفانه تو دورانی که بحث تساهل مطرح شد هم مردم و هم مسئولین نشون دادن که هنوز خیلی با این مفهوم فاصله دارن.. نتیجه این عدم پذیرش فاجعه ای شد به نام احمدی نژاد..
امیدوارم خودمون، مشغول تربیت خودمون بشیم.. الان با این همه حجم از اطلاعات خوب و مفید و تجربه های سازنده نمیتونیم بهانه ای برای خوب بودن و رشد کردن بیاریم..
برقرار باشی پیمان جان..
ای شمر چرا آب رو به روی فرزندان حسین بستی ؟
 کتک می زدی؟
 تازیانه می زدی؟
 متلک می گفتی؟
 در کون بچه های حسین لگد می زدی؟
آی آی آی
اینه مملکت امام زمان؟
از امیر کبیر بگم که سرشو بریدن .. حقش بود .. عبرت بگیر
آی شمر مراقب سر نبریدت باش .. همین روزاست که با شمشیرم بیام سراغت :))))))

متن تعزیه بودا .. جدی نگیر :)))))
  • هنوز یلدا
  • سلام علیرضا خان

    خوبید؟

     

    علیرضا خان...میگما...اسم وبلاگ من تو لینکاتون هنوز هیچ خورده چرا ؟ :((

    من هنوزم!

  • سمیرا(کافه چی )
  • سلام
    خوبید
    دموکراسی با زور احیانا همون دیکتاتوری نمیشه :((
    سلام
    سال نوتون مبارککککک
    امیدوارم تو سال جدید بیشتر باشین خخخخ
    سالی پر از شادی و موفقیت براتون ارزو دارم

    سلام

    این طرز تفکر دموکراسی استبدادی از پایه غلط و اشتباهه و در صورت وقوع نتایج وحشتناکی رو به دنبال داره

    در روی کار اومدن ا ح م د ی ن ژ ا د مردم هیچ گناهی نداشتن 

    چون ابزار و رسانه ها و امکانات مالی و اقتصادی و نظامی کشور در دورانی که شما ازش به عنوان دوران تساهل نام میبرین در دست مجریان امور نبود مردم فریب سناریویی رو خوردن که از قبل برای تضعیف جریان حاکم طراحی شده بود  

     سلام 
    خوبین ؟
    رسیدن بخیر :)
    خیلی خوشحال شدم که دیدم برگشتین :)

    سلام مطلبتون قشنگ بود 
    واقعا قشنگ 

    من همیشه فرار میکردم از اینکه مبصر بشم و فکر می کردم کار بسیار سختی است

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی